دال میم رمان

اگر رمانی رو می‌خواید که نمی‌تونید پیداش کنید،حتما در بخش نظرات این مطلب اسمش رو به همراه نویسنده ش به ما بگید یا خلاصه ش رو بگید،ما در اسرع وقت فایل پی دی اف اون رو در وبلاگ برای دانلود قرار میدیم!

دانلود عقاب‌های آزاد عیارسنج

دانلود پسر بهشت عیارسنج

شایان از کنارش رد شد و دوباره تپش‌های قلب درسا به هم ریختند.شایان از همان راهروی سرتاسر آینه عبور کرد و گفت_تو‌هال منتظر باش

وقتی دوباره خود را رو به روی آن ساختمان دید،ضربان قلبش به بی نهایت رسید.در دل به خود می‌گفت که؛ای کاش در خانه می‌ماند،اما دیگر کار از کار گذشته بود!

نام رمان:معامله

همانطور که مشغول کتاب خواندن بود،از آبمیوه اش نوشید.لحظه‌‌‌ای بعد تلفنش که روی میز تحریرش،درست مقابلش قرار داشت،لرزید.با دیدن نام لیلی،حس بدی پیدا کرد.تلفنش را از روی میز برداشت.پس از کمی‌کلمجار رفتن با خود،تردید را کنار گذاشت و تماس را وصل کرد.لیلی خیلی سریع گفت_الو؟

انتظار امانش را بریده بود.خیلی وقت بود در تاکسی نشسته بودند.سهیلا نیز دل در دل نداشت تا دوباره پسرش را بیرون از زندان ببیند.طاقت مادرش تمام شد که با کلافگی گفت_پس چرا نمیاد؟

صدای مادرش را از زیر پتو می‌شنید_نمیشه اول پول عمل و بگیرید؟...خواهش می‌کنم...آخه هنوز کل پول آماده نشده...خب این مبلغ و بگیرید تا بعدا...